بچهها قصهها را دوست دارند و با قصهها انس میگیرند. به خصوص قصههایی را که واقعیت داشته باشد. قصههای محرم و کربلا اگرچه عجیب است اما واقعیست. قصه «عبدالله» فرزند امام حسن (ع) قصه خردسالی ست که نتوانست شهادت عمویش را تاب بیاورد و میدان زد.
بچهها همیشه دیدهاند پدر و مادرها در روضههای محرم شانههایشان تکان میخورد و گریه میکنند و دوست دارند کسی با زبان خودشان به آنها قصههای محرم را بگوید. قصهای که بیش از ۱۴۰۰ سال است سینه به سینه منتقل شده و هرسال برای مرورش بزرگترها سیاه عزا میزنند.
قصه عبدالله بن حسن قصه کودک خردسال کربلاست که وقتی دید عمویش امام حسین (ع) در گودال افتادهاست و آماده شهادت شدهاست. دست از عمهاش زینب (س) جدا کرد و به میدان رفت و با دستهای کوچکش سپر پیکر مطهر امام شد…
فاطمه رشیدی پناه قصههای محرم را هر روز برای بچهها تعریف میکند.
ثبت دیدگاه