کاروان حسینی و تربیتهای حسینی در طول زمان الگویی عملی برای شکلگیری جنبشهای دینی است و این نشان میدهد اباعبدالله زندهتر از هر زندهای است و یاد او، نام او، ذکر او و توجهات او عالم را بسوی برپایی حکومت حقه الهی به امامت امام عصر(عج) سوق میدهد.
شهادت امام حسین علیه السلام پایان ماجرای حسینی نبود بلکه آغاز رویشها و بیداری دلهای پاکطینتان به وسعت پهنه عالم و تا برپایی ظهور امام عصر (عج) بود. اگر بخواهیم تنها به تأثیر خون امام حسین (ع) در روند شکلگیری تمدن اسلامی در بستر تاریخ بپردازیم مجالی برای طرح این موضوع نیست چه اینکه کتابها باید در این زمینه نگاشت.
انقلاب اسلامی متأثر از تربیتهای حسینی
در بستر تاریخ کم نبودند افرادی که با دین و آیین دیگر و به پیروی از سلوک حسینی و روش حسینی در مقابل ظالمان و مستبدان عالم ایستادند و خود و جامعه خویش را از زیر بیرق مستعمران نجات دادند که نمونه بارز آن را در ماجرای «گاندی» و استقلال هندوستان مشاهده کردیم. در بستر جوامع اسلامی نیز ماجرای پیروزی انقلاب اسلامی برگرفته از الگوی کاروان حسینی بود و این را به وضوح در کلام امام خمینی (ره) مشاهده کردیم و یا شنیدیم. در واقع انقلابی که بناست منتهی به ظهور مولایمان امام عصر (عج) شود، در مکتب حسینی رشد و نمو یافت و در این مکتب پروش یافت و این روند همچنان ادامه دارد.
پیادهروی اربعین الگوی کاروان حسینی
ما این روند رو به رشد و متأثر از قیام امام حسین (ع) و شهادت ایشان را اکنون در قالب جریان پیادهروی اربعینی مشاهده میکنیم؛ جریانی به مراتب پر قدرتتر، پرنفوذتر و اثرگذارتر از ماجرای انقلاب اسلامی که این بار در پهنه عالم در حال اجراست به گونهای که از دهها کشور دنیا تحت لوای اباعبدالله (ع) در این مراسم حضور مییابند و حماسهای میآفریدند که کلام از بیان آن عاجز است.
بنابراین کاروان حسینی و تربیتهای حسینی در طول زمان الگویی عملی برای شکلگیری جنبشهای دینی است و این نشان میدهد اباعبدالله زندهتر از هر زندهای است و یاد او، نام او، ذکر او و توجهات او عالم را بسوی برپایی حکومت حقه الهی به امامت امام عصر(عج) سوق میدهد؛ لشکری که نه تنها در آن، یاورانی از انسانهای رشدیافته وجود دارند بلکه ملائک نیز حضور دارند و با شعار خونخواهی از امام حسین (ع) به یاری امام عصر (عج) میشتابند.
امام رضا (ع) در حدیث مشهوری به «ابن شبیب» بر این حقیقت اشاره کرده، فرمود:
«یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع فَإِنَّهُ ذُبِحَ کَمَا یُذْبَحُ الْکَبْشُ وَ قُتِلَ مَعَهُ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ ثَمَانِیَهَ عَشَرَ رَجُلًا مَا لَهُمْ فِی الْأَرْضِ شَبِیهُونَ وَ لَقَدْ بَکَتِ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ لِقَتْلِهِ وَ لَقَدْ نَزَلَ إِلَى الْأَرْضِ مِنَ الْمَلَائِکَهِ أَرْبَعَهُ آلَافٍ لِنَصْرِهِ فَوَجَدُوهُ قَدْ قُتِلَ فَهُمْ عِنْدَ قَبْرِهِ شُعْثٌ غُبْرٌ إِلَى أَنْ یَقُومَ الْقَائِمُ فَیَکُونُونَ مِنْ أَنْصَارِهِ وَ شِعَارُهُمْ یَا لَثَارَاتِ الْحُسَیْن»
(اى پسر شبیب اگر براى چیزى گریه میکنی، براى حسین گریه کن که چون گوسفند سرش را بریدند و ۱۸ نفر از خاندانش با او کشته شد که روى زمین مانندى نداشتند، در حالی که آسمانهاى هفتگانه و زمین براى کشتن او گریستند و ۴ هزار فرشته براى یاری او به زمین آمدند و دیدند کشته شده و بر سر قبرش ژولیده و خاکآلود باشند تا قائم (عج) ظهور کند و از یاوران او باشند، در حالی که شعار آنها «یَا لَثَارَاتِ الْحُسَیْن» است.) گفته شده عبارت «یَا لَثَارَاتِ الْحُسَیْن» به این معناست: «ای کسانی که اهل خونخواهی هستید.»
نکته نهفته در این روایت این است که گویی مسئله خونخواهی از امام حسین (ع) و شور حسینی همواره بین اهل دنیا و آسمانها از جمله ملائک وجود دارد تا اینکه با همین رویه به برپایی ظهور امام عصر (عج) ختم شود و این خود، نقش اساسی امام حسین علیه السلام در بسترسازی ظهور را نشان میدهد. بنابراین همان طور که اشاره شد، ماجرای حسینی با شهادت اباعبدالله پایان نیافت بلکه مأموریت او تا بسترسازی ظهور و قیام قائم (عج) ادامه دارد تا اینکه بر اساس روایات، به رجعت ایشان همراه با اصحابشان در دوران پس از ظهور ختم میشود.
ثبت دیدگاه