حدیث روز
اِنَّ الحسینَ مِصباحُ الهُدی و سَفینةُ النَجاة - همانا حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است

یکشنبه, ۲۷ آبان , ۱۴۰۳ Sunday, 17 November , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 525 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد دیدگاهها : 0×
نسل به نسل در پناهت هستیم/ محرم؛ بهترین فرصت برای گرفتن لقمه‌های معنوی
  • ۲۱ مرداد ۱۴۰۰ ساعت: 18:41
  • شناسه : 2922
    بازدید 44
    4

    انسان اگر تنها و تنها دنبال نیازهای مادی خودش باشد، زود زمین می‌خورد، زود خسته و افسرده و غمگین می‌شود. چرا؟ چون که آدم باید لقمه‌های معنوی و روحانی نیز برای خودش بگیرد؛ تا کم نیاورد.‌ دانیال معمار، روزنامه‌نگار و فعال رسانه‌ای طی یادداشتی در روزنامه همشهری نوشت: ۱- تعارف که نداریم؛ زندگی‌مان ماشینی شده […]

    پ
    پ

    انسان اگر تنها و تنها دنبال نیازهای مادی خودش باشد، زود زمین می‌خورد، زود خسته و افسرده و غمگین می‌شود. چرا؟ چون که آدم باید لقمه‌های معنوی و روحانی نیز برای خودش بگیرد؛ تا کم نیاورد.‌
    دانیال معمار، روزنامه‌نگار و فعال رسانه‌ای طی یادداشتی در روزنامه همشهری نوشت:

    ۱- تعارف که نداریم؛ زندگی‌مان ماشینی شده است. باید حواسمان باشد که آدم‌ها، دستگاه نیستند و نیاز به معنا دارند، نیاز به معنویت دارند. انسان اگر تنها و تنها دنبال نیازهای مادی خودش باشد، زود زمین می‌خورد، زود خسته و افسرده و غمگین می‌شود. چرا؟ چون که آدم باید لقمه‌های معنوی و روحانی نیز برای خودش بگیرد؛ تا کم نیاورد.‌ اصلا آدمی آمده است که به این کار بپردازد؛ که بقیه چیزها، بهانه این کار و جاده و بستر این کارند.

    بزرگی می‌گفت که آدم‌ها، مثل اتومبیل‌هایی هستند که باید خودشان را برای عبور از گردنه‌های سخت و دشوار زندگی آماده کنند. خب، این اتومبیل را چطور باید آماده کرد؟ قدم اول این است که بپذیریم سرعتمان بالا رفته و این پدال گاز لعنتی را ول نمی‌کنیم، تخت گاز داریم در دنیا می‌رویم و حواسمان به انتهای جاده نیست. گاهی اوقات لازم است که بزنیم بغل. گوشه‌ای توقف کنیم و آبی به سر و صورتمان بزنیم؛ این باتری‌های زهوار‌در‌رفته باید دوباره شارژ شوند. و لقمه‌های معنوی می‌تواند همان ناجی ما باشد در گردنه‌های زندگی.

    می‌توان ترمز‌دستی این ماشین را در جاده دنیا کشید و برای ادامه حرکت آماده شد. خب، محرم بهترین فرصت است برای گرفتن همین لقمه‌های معنوی. خوش به سعادت آنها که در این ماه عزا برای معنویت زندگی‌شان وقت می‌گذارند. آنها زندگی می‌کنند با انرژی مضاعف. و ما که برای معنویت وقت نمی‌گذاریم، با روحی خسته به زندگی شهری‌مان ادامه می‌دهیم.

    ۲- مردم ما عاشق هستند. این عاشقیت را می‌شود همین روزها در دل کوچه‌پس‌کوچه‌های محله‌های شهر دید. زن و مرد و پیر و جوان و کوچک و بزرگ، چند روزی است که دور هم جمع شده‌اند تا پرچم عزای حسین(ع) را برای چند روز دیگر برپا کنند. توی این یکی دو سال اخیر کار سخت‌تر هم شده است. باید بساط عزا را زیر سقف آسمان ببرند. باید فضای بیشتری برای حضور عزاداران مهیا کنند. باید هزار و یک جور باید و نباید را در نظر بگیرند تا سلامت عزاداران به خطر نیفتد. اما خب، اینجا هرچقدر کار سخت‌تر باشد، لذتش بیشتر است. وقتی پای عشق در میان باشد، زحمت بیشتر برای معشوق می‌شود رحمت بیشتر.

    یکی از راه‌های عاشق‌شدن، دانستن و باز هم بیشتر دانستن از معشوق است. گاهی وقت‌ها، آدم عاشق چیزی نیست، اما وقتی که آگاهی‌اش از آن بیشتر و بیشتر می‌شود، کم‌کم احساس می‌کند که دارد به سمت چیزی که از آن بیشتر دانسته، کشیده می‌شود. ماجرای ما و سیدالشهدا(ع)‌ نیز چنین است؛ عاشق هستیم، اما وقتی که بیشتر می‌دانیم و می‌شنویم، بیشتر مطمئن می‌شویم که این خاندان، فرق‌هایی با دیگران دارند. و وقتی این اطمینان بیشتر و بیشتر می‌شود، لاجرم منجر به احترام نیز خواهد شد.‌ گفته‌اند که احترام، بسته‌بندی مودبانه عشق است. ما نسل به نسل در پناه حسین(ع) هستیم و این پناهندگی زیر این پرچم روز به روز پررنگ‌تر می‌شود.

    ۳- محرم که می‌آید، دلت می‌گیرد. بغضی کهنه پنجه می‌اندازد به گلویت و تا صورتت را خیس نکرده دست از سرت بر نمی‌دارد. محرم که می‌آید، دلتنگی‌هایت زیاد می‌شود اما حرف من اینها نیست؛ محرم فراموش‌شده‌هایی هم دارد! این فراموش‌شده‌ها آنقدر زیاد است که حالا کم نیستند آنهایی که دلشان می‌خواهد برای یادآوری این فراموش‌شده‌ها، روزهای محرم را مثل گذشته‌ها عزاداری کنند؛ ساده و با صفا!

    در همین تهران خودمان هنوز می‌شود رد پای هیئت‌های قدیمی که هنوز سوراخ دعا را گم نکرده‌اند، پیدا کرد؛ از فاطمیون تا مسجد جامع بازار و از حسینیه همدانی‌ها تا مسجد ارک. پای صحبت قدیمی‌تر‌ها که بنشینیم برای ما خواهند گفت که محرم در تهران در سال‌های نه‌چندان دور چه حال و هوایی داشته است. آشتی با همسایه‌ها، کمک به فقرا و حتی لایروبی جوی‌ها از رسوم مردم تهران قدیم بوده است. همه ما سال‌هاست کمی از آنچه که باید، فاصله گرفته‌ایم. راستی آخرین باری که به هیئت رفتیم و پای منبر نشستیم و یک حدیث شنیدیم و به خاطر سپردیم، کی بود؟ برای گفتن و شنیدن بهترین حرف‌های عالم در خیمه‌های عزاداری، گفتنی و شنیدنی بسیار است، یکی همین حدیث متبرک امام حسین(ع)، که دست‌کم بد نیست همین حالا کمی درباره‌اش اندیشه کنیم: «نیازهای مردم به شما، فرصت‌های خداوند برای شما هستند، پس از آنها رویگردان نباشید.»

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.