کد خبر: 2479

تاریخ انتشار: 14 شهریور 1399

با کاروان حسینی تا اربعین| “امام‌کُشی” مُراد و مَرام پیروان ابوسفیان است

می‏‌دانست امام کُشی، مُراد و مَرام پیروان ابوسفیان است و آنچه مردمان بر زبان می‏‌رانند، از سر شور است، نه از سر شعور! سیدالساجدین، لحظه‏‌ای سکوت کرد و سپس تبسم‏ی تلخ بر لب گرفت و گفت: هیهات ای بی‌وفایان نیرنگ باز. متن پیش‌رو از سلسله متن‌های «قافله‌سالار؛ همراه با کاروان حسینی تا اربعین» نوشتۀ «مجتبی […]

می‏‌دانست امام کُشی، مُراد و مَرام پیروان ابوسفیان است و آنچه مردمان بر زبان می‏‌رانند، از سر شور است، نه از سر شعور! سیدالساجدین، لحظه‏‌ای سکوت کرد و سپس تبسم‏ی تلخ بر لب گرفت و گفت: هیهات ای بی‌وفایان نیرنگ باز.

متن پیش‌رو از سلسله متن‌های «قافله‌سالار؛ همراه با کاروان حسینی تا اربعین» نوشتۀ «مجتبی فرآورده» است. او تهیه‌کننده و کارگردان پروژه سینمایی «ثارالله» است که مدت‌ها پیش رهبر معظّم انقلاب بر لزوم تولید این فیلم تأکید کردند. او می‌گوید زمانی که به دیدار رهبر انقلاب رفته بودیم، فرمودند: چرا فیلم امام حسین(ع) را نساختید، عرض کردیم عده‌ای مانع شدند و نگذاشتند این فیلم ساخته شود، اگر بدانیم که رضای قلبی شما در این است که فیلم امام حسین(ع) ساخته شود خودمان را به آب و آتش می‌زنیم این فیلم را بسازیم، ایشان فرمودند: نه تنها خودتان را به آب و آتش بزنید، بلکه بروید از زیر سنگ هم شده این کار را انجام بدهید. بنابراین تصمیم گرفتیم ساخت فیلم را آغاز کنیم.

*****

پانزدهم محرم

اسبان دوباره زین شدند و لگام خوردند.

پرچم‏‌های گناه، در میان سپاه طغیان و جنایت به اهتزاز درآمدند تا بار دیگر اسلام بدعت،

اسلام خلافت و خلیفه‏‌گری، اسلام اشرافیت، اسلام دروغ و فریب و سازش و نیرنگ،

و اسلام سُفیانیان را به نمایش گذارند،

و با اسارت بازماندگان روز عاشورا به مردمان شهر به شهر بگویند؛

این ما بودیم که حسین و یارانش را به مسلخ بردیم و آل‌‏الله را به اسارت گرفتیم،

و چه کس بهتر از شمر بن ذالجوشن، این منافق هرجایی برای فرماندهی؟

و همراه شمر، عمرو بن حجاج و شبث بن ربعی و خولی بن یزید اصبحی با هزار سوار.

آماده شدند برای بردن کاروان به شام.

مردمان، دِگربار آمده بودند به تماشا و تماشاگری.

سیدالساجدین در غُل و زنجیر، و زنان و کودکان بر اَسترانی عریان.

سیدالساجدین زِ دورادور، نگاه سرزنش باری به آن دنیاپرستان کرد.

گفت: ای مردم! به خاطر دارید که به پدرم نامه نوشتید و با او خُدعه کردید؟

با او هم پیمان شدید و هنگام حادثه تنهایش گذاشتید و به ستیز با او برخاستید؟

با چه روی می‏‌خواهید به رسول‌‏الله بنگرید؟

هنگامی که رسول‌‏الله به شما بگوید؛ عترت مرا کُشتید، حریم مرا شکستید، و شما دیگر از اُمت من نیستید؟

وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ. (۱)

«و محمد، جز فرستاده‏‌ای که پیش از او هم پیامبرانی آمده و گذشتند، نیست‏.»

«آیا اگر او بمیرد یا کشته شود، از عقیده خود بر می‌‏گردید؟!»

چه بد توشه‌‏ای برای خود از پیش فرستادید.

مردمان شرمگین و خجل شدند.

کسی از میان آنان فریاد کرد.

گفت: ما غفلت کردیم و در این غفلت نابود شدیم.

و دیگران، گریه کردند و شیون سر دادند.

سیدالساجدین گفت: رحمت خدا بر کسی باد که پند مرا بپذیرد،

و سفارش‏ مرا را درباره‏ خدا و رسول‌‏الله و اهل‌بیت او به خاطر بسپارد.

یکی گفت: یابن رسول‌‏الله! موعظه‌‏مان کن که فرمانبر تواییم.

دیگری گفت: پیمان‏ت را محترم می‏‌شماریم و دل‌هامان را به جانب تو روانه می‏‌کنیم و هوای تو را در سر می‏‌پروریم.

آن کس دیگر گفت: صلوات خدا بر جدّت،

تو فرمان بده تا یزید را از تخت به زیر کشیم و از آنانی که بر شما ستم کرده‏‌اند بیزاری جوییم.

و شمر، سکوت کرده بود و فقط ناظر بود.

چون که او می‏‌دانست امام کُشی، مُراد و مَرام پیروان ابوسفیان است،

و آنچه مردمان بر زبان می‏‌رانند، از سر شور است، نه از سر شعور!

سیدالساجدین، لحظه‏‌ای سکوت کرد و سپس تبسم‏ی تلخ بر لب گرفت و گفت: هیهات ای بی‌وفایان نیرنگ باز!

میان شما و خواسته‌‏ها‏تان پرده‌‏ای کشیده شده است.

آیا برآنید با من همانگونه رفتار کنید که با پدرانم کردید؟

هرگز چنین نخواهد شد.

به خدا سوگند، هنوز آن زخم عمیقی که دیروز از قتل‌عام پدرم و فرزندان و اصحاب او در قلب من نشسته التیام نیافته.

هنوز داغ رحلت رسول‌‏الله را فراموش نکرده بودم که مصیبت‏‌های پدرم و فرزندان پدرم و جّد بزرگوارم،

موی سر و محاسن‏م را به سپیدی نشاند.

هنوز طعم تلخ آن آلام را در گلوی خود احساس می‌‏کنم و هنوز اندوه این غم‏‌های جان‌فرسا در سینه‏‌ام زبانه می‏‌کشد.

پس از شما می‏‌خواهم، نه از ما طرفداری کنید و نه با ما از در جنگ و دشمنی درآیید.

ای اهل کوفه! شادمان نباشید به این مصیبت که بر حسین وارد شد،

که این مصیبتی بس بزرگ و کیفر آن کس که او را کُشت جهنم است. جانم به فدای او که در کنار فرات شهید شد.

و دیگر سکوت کرد و هیچ نگفت.

۱ ـ سوره آل عمران/ آیۀ ۱۴۴

می پسندم(۰)نمی پسندم(۰)
ارسال دیدگاه